زندگینامه شهید قربان توبه:

.هوالعزیز.

 

حصر آبادان باید شکسته شود . (امام خمینی )

ولا تحسبن الذین قتلو فى سبیل الله أمواتا "بل أحیا" عند ربهم یرزقون.


بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

قربان توبه


شهید بزرگوار قربان توبه بالادهی فرزند یحیی توبه در شب عرفه سال ۱۳۳۹ در حسین آباد دیده به جهان گشود. او در خانواده ای مذهبی همراه با دستورات اسلامی پرورش یافت. خانواده ایشان در دشتزارهای زیروان زندگی میکردند او هم سنین کودکی را دردشتزارهای حومه زیروان سپری نمود و در سن هفت سالگی وارد مدرسه شد.

کلاسهای اول تا سوم ابتدایی را در روستای شهید آباد ( تروجن) گذراند. در طی این سه سال شهید توبه متحمل رنج ها و مشقت های زیادی در راه کسب دانش شد. چون می بایست با پای پیاده و آنهم در سنین کودکی از میان آنهمه  برف و باران و سرمای طاقت فرسای زمستانی خود را به مدرسه برساند. سال های چهارم و پنجم ابتدایی را در روستای زیروان بپایان رسانید و سپس تحصیل خود را در مدرسه راهنمایی امیری (سابق) و دبیرستان شهید اسماعیل عباسرزاده بهشهر ادامه داد ه رنج ها و مشقت های این شهید عزیز را قلم توان نوشتن و کاغذ گنجایش آنرا ندارد چون در خانواده ای بی بضاعت به دنیا آمده بود لذا درحین د رس و تحصیل پا به پای پدر خویش در کشتزارها و شخصا در "کوره های آجرپزی اطراف نکا" به کسب روزی مشغول میشد.

شهید توبه قبل از شروع انقلاب با سازمان فدائیان اسلام ارتباط داشت و مقالات و جزوات و کتاب های این سازمان را مطالعه میکرد. او همچون دیگران در اوائل انقلاب در تظاهرات شرکت مینمود و دین خود را نسبت به اسلام و انقلاب ادا میکرد. شهید توبه در پی آشنایی و ارتباطی که از قبل با سازمان فدائیان اسلام داشت در حین اینکه در دبیرستان شهید عباسزاده به تحصیل مشغول بود سازمان فدائیان اسلام را بعنوان سازمان اسلامی در خط امام قبول نمود و به فعالیت خود در این سازمان پیوسته ادامه میداد و جزوات و نشریات این سازمان را در بین مردم پخش میکرد. این شهید عزیز از طرفداران سرسخت و آگاه روحانیت بود . تا حدی که انتظار شنیدن کوچکترین تهمتی نسبت به روحانیت را نداشت.

بدلیل آزادی های بیش از حد گروه های ضدانقلاب دراوائل پیروزی انقلاب شهید توبه برچسب ها و تهدیدهای فراوانی را تحمل نمود تا حدی که جهت جلوگیری از فعالیتهای مذهبی و شناساندن چهره امام در بین مردم این شهید عزیز را تهدید به مرگ می کردند. غافل از اینکه ایشان راه خود را انتخاب کرده بود و پیمانی ناگسستنی با رهبر ارزشمند خود خمینی کبیر بسته بود.

شهید توبه در افشای چهره منافقین در بین مردم نقش بسزائی داشت تاحدی که رودرروی آنها می ایستاد و با آنها بحث میکرد و هدف شوم آنها را برملا میکرد.

او علاوه بر عضویت  در سازمان فدائیان اسلام عضو بسیج و انجمن اسلامی زیروان نیز بود و به دلیل عشق و علاقه ای که به روحانیت داشت ارتباط زیادی با حزب جمهوری اسلامی در بهشهر داشت.

اخلاقش نیکو بود و شایسته و درخور تحسین که در دل همه جا داشت, آدمی را جذب خود می نمود و فروتن و سربه زیر بود ولی در مقابل افراد ضدانقلاب و منافقین همچون رهبرش با قاطعیت می ایستاد و از آنجا که در رشته های مختلف ورزش تخصصی خاصی داشت بی شک میتوان ایشان را به شهید تختی تشبیه کرد.

با شروع جنگ تحمیلی آمریکا (عراق) بر کشور اسلامی ایران شوق عجیبی نسبت به جبهه رفتن داشت, اما آنچه در ابتدا ایشان را از رفتن به جبهه باز می داشت حفظ سنگر مدرسه بود. ولی این شور و شوق فوق العاده او نسبت به اسلام و رهبر سرانجام ایشان را بر آن داشت که به بهانه رفتن به دزفول جهت دیدن برادر سرباز خود (منقضی ۵۶) در همانجا بماند و به پیکار علیه دشمن متجاوزادامه دهد. ولی باز بدلیل آنکه کمتر از یک ماه به پایان تحصیلاتش نمانده بود تصمیم گرفت که بعد از تعطیل شدن مدرسه به جبهه اعزام شود.

در ضمن عقیده داشت به عضویت سپاه پاسداران انقلابی اسلامی بهشهر درآید اما درحین همه این چیزها به فرمان امام که فرمود ه بود "حصر آبادان باید شکسته شود" بعد از یک ماه مبارک رمضان با گذراندن دوره آموزشی در چالوس به لشکر ۷۷ خراسان پیوست و در این پیکار بزرگ شرکت نمود که سرانجام در تاریخ ۵/۷/۱۳۶۰ با خون پر خروش خود این حصر طاقوت را شکست و به ده زیروان نیز, از آنجائیکه اولین شهید بود و تنها آرزویش نیز همین بود, حرکتی تازه و استقامتی نوین بخشید.

وی در این پیکار هرچند بهترین سرمایه خود یعنی جان را فدا نمود اما آزادی و شکستن حصر آبادان را با خون خود امضا نمود.

 

قربانی قربانگه آبادان توبه جان

نام مقدست بود جاودان توبه جان

 

والسلام علی من اتبع الهدی

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.